هفت مرحله انضباط شخصی که زندگی را متحول میکند!
مسئله حیاتی در مورد انضباط فردی این است که در زندگی ما وجود دارد. رعایت کردن یا نکردنش به هر حال در زندگی ما اثرش را میگذارد. نکته اینجاست که تا قبل از پرورش انضباط فردی به عنوان یک مهارت یا ویژگی، کنترل بعضی از بخشهای زندگی در دست خودمان نیست. اما وقتی روی بخش از مهارتهایمان کار میکنیم، این احساس به ما دست میدهد که قدرت بیشتری در رسیدن به خواستههایمان داریم. با این که فکر میکنیم کنترلی روی بخشهای مهم زندگی مان نداریم، اما واقعاً کنترل در دستهای خودمان است، فقط آن را نمیدانیم!
خبر خوب این است که انضباط فردی را میتوانیم با تمرین مداوم، پرورش بدهیم و مثل یک مهارت به دست بیاوریم. رسیدن به آن نیاز به زمان و استمرار دارد و بعد از آن، زندگی مان متحول خواهد شد.
کجای زندگی است؟
قدرت اراده فقط بخشی از نیاز ما برای رسیدن به هدفها است. مسئله اصلی برای رسیدن به هدفهای بلند مدت، انضباط شخصی است. خیلی از روزها، انگیزه کافی برای انجام وظایف روزانه مان نداریم. قصد و نیت کافی در خودمان احساس میکنیم که کارهایمان را انجام بدهیم، اما انرژی و حوصله ای نداریم که کارها را جلو ببریم. نیرویی که در این نقطه ما را به جلو حرکت میدهد، انضباط شخصی است.
قدرت اراده فقط میتواند ما را متمرکز نگه دارد که روی هدفهایمان بمانیم. اما انضباط شخصی آن را مداومت میدهد تا به نقطه ای که میخواهیم برسیم. نیروی اراده در کنار انضباط شخصی است که ما را به هدفهای بلند مدتمان میرساند.
مزایای انضباط شخصی
مهم ترین مزیتی که انضباط شخصی به زندگی مان اضافه میکند، امیدواری در رسیدن به هدفهای شخصی است. این ویژگی در طول زمان باعث میشود که مسیر رسیدن به هدفهای فردی در جلوی صورتمان باز شود. حواس پرتی را از ما دور میکند و به نقطه ای میرسیم که میتوانیم دستاوردهای بیشتری در زندگی داشته باشیم.
کم شدن حواس پرتی خودش را خیلی واضح نشان میدهد. زمانهای بیشتری برای کارهای روزانه مان میگذاریم، جزئیات بیشتری میبینیم و لذت بیشتری از زندگی میبریم. در نتیجه باعث میشود کارها را سریع تر به نتیجه برسانیم و زمان برای تعیین هدفهای جدید و بهبود کیفیت زندگی مان پیدا کنیم. همین موضوع به ظاهر ساده، نتایجی را باعث میشوند که در رسیدن به دستاوردها تاثیر مستقیم دارند.
وسوسهها کمتر روی آدم منضبط تاثیر میگذارد و اجازه میدهد که مسیرش را دنبال کند. در جریان رسیدن به خواستههایش قرار میگیرد و در نتیجه سختیها را با انعطاف بیشتری پشت سر میگذارد.
تمرینهای کاربردی
یادگیری این مهارت نیاز به تمرینهایی کاربردی دارد که تقویت بشوند. در قدم اول باید عادتهای بد را کنار بگذاریم تا مانعی بر سر راه نظم شخصی نباشند. این تمرینها را باید به چشم سرمایه گذاری کوتاه مدت و بلند مدت نگاه کنید که سود چشمگیری نصیب شما میکند. داشتن مهارتهای فنی و تخصصی به تنهایی کافی نیستند. هفت تمرین کاربردی برای این موضوع در نظر گرفته ایم. فقط با کمی تلاش، میتوانید به اولین دستاوردها برسید و زندگی خودتان را متحول کنید.
قانون ده ثانیه
هر لحظه ممکن است احساس بی انگیزگی سراغمان بیاید. یا با این تصور روبرو بشویم که انگیزه و حوصله کافی برای انجام کاری را نداریم. قانون ده ثانیه به ما کمک میکند که کاری را شروع کنیم و جلو ببریم. روش این است که تا ده ثانیه میشماریم و بعد خودمان را مجبور به شروع کردن کار میکنیم. این قانون شاید در روزهای اول خیلی سخت باشد. مخصوصاً در مورد کارهایی که مقاومت زیادی در موردشان داریم، اما خیلی سریع ما را به حرکت میاندازد.
یک شمارش معکوس ده ثانیه ای، ذهن را آماده میکند که کار را جلو ببرد. خیلی وقتها تنها چیزی که نیاز داریم که هل کوچک و فشار ساده است. این فشار را از طرف خودمان میگیریم. نظم و انضباط شخصی از همین جا شروع میشود.
هدفهایتان را جلوی چشم بگذارید
اگر خواسته ای دارید که شما را از رختخواب بلند میکند، جایی بگذارید که هر روز بتوانید به آن سر بزنید. وقتی هدفها را بنویسید، آنها را به واقعیت نزدیک تر میکنید. اگر بتوانید آن را جایی بگذارید که هر روز میبینید، مانند میز کار، اتاق خواب، ماشین یا حتی کیف پول، به ساخته شدنشان بیشتر کمک میکنید.
دیدن این هدفها در طول روز، به ما کمک میکند که هدفمندتر کار کنیم و اشتیاق بیشتری نشان بدهیم. وقتی که داریم تنبلی میکنیم یا مثلاً خستگی در میکنیم، ممکن است شرمنده اهدافمان بشویم. هدفها باید جلوی چشم باشند تا برای رسیدن به آنها اشتیاق کافی داشته باشیم.
چرا شروع کردهایم؟
هیچ وقت به این فکر نکنید که هدفهایتان را یادتان میماند. خیلی از ما وسط یک روز شلوغ کاری، چشم باز میکنیم و به خودمان میگوییم چرا باید این قدر به خودمان سخت بگیریم؟ جوابی که باید به سوالمان بدهیم، هدفهای طولانی مدتی است که برای خودمان در نظر گرفته ایم. وقتی که قرار است کاری را تمام کنیم، بهتر است به این فکر کنیم اصلاً از اول چرا شروع کردهایم.
هدفهای کوچک در اولویتند
یکی از تکنیکهای مهم برای رسیدن به هدفهای بزرگ، برداشتن قدمهای کوچک است. طولانی ترین مسیرها با اولین قدم شروع میشوند. اگر قدم اول آن قدر بزرگ و سخت باشد که نتوانیم برداریم، مسیر را هم شروع نمیکنیم. چرا باید مسیری را شروع کنیم که حتی نمیتوانیم قدم اولش را برداریم؟
رسیدن به هدفهای کوچک شاید آراممان نکند، اما باعث میشود که در مسیر رسیدن به هدفهای بزرگ قدم برداریم. همین گامهای به ظاهر کوچکند که مسیرهای طولانی را طی میکنند.
تمرین اولویت بندی
انرژی تان را روی کارهایی بگذارید که اولویت شما هستند. بدون اولویت بندی، عملاً هیچ کاری از پیش نمیرود. استمرار میتواند هر غولی را شکست بدهد، به شرط این که اولویتها مدام در روزهای مختلف تغییر نکنند. بنابراین براساس اولویتها عمل کنید تا بتوانید لذت رسیدن به هدفهای مختلف را تجربه کنید.
به نقطه ضعفها اهمیت بدهید
اگر نقطه ضعفهای امروز را نداشتید، حتماً به هدفهایتان رسیده بودید. پس برای انضباط شخصی و رسیدن به هدفها، باید روی درست کردن نقطه ضعفها سرمایه گذاری کنید. اگر آدم شب بیداری هستید، باید روی این موضوع کار کنید که چه طور زودتر به خواب بروید و صبحها زودتر بیدار شوید. یا اگر فکر میکنید انرژی کافی در طول روز ندارید، روی فیزیک و قدرت بدنی خودتان باید کار کنید.
دیدگاهتان را بنویسید